216) - معبدی بنام دل
سلام
چندسالی هست که دررشته تیراندازی باتفنگ کارمی کنم ،به لطف خداوند مسابقات زیادی رفتم و این سری به اخرین مرحله رکوردگیری رسیدم که ازچهارده ام تیردرفدراسیون ورزشهای جانبازان ومعلولان برگزارشد ، خداراشکرکه منم جزو این چهارنفردعوت شده بودم ، مارقیبانی بودیم که خوشحال بودیم که مجبوریم باهم باشیم . باهم دریک اتاق استراحت میکردیم باهم سالن غذاخوری میرفتیم با توافق هم برقها راخاموش میکردیم وآهنگ گوش میدادیم گاهی به هم کمک میکردیم ، باهم اماده می شدیم وبه سالن رکوردگیری میرفتیم و مهمترازهمه اینها همگی متفقا دوست نداشتیم تلویزیون ببینیم .
استادهای تیراندازی ما عقیده دارند که باید با وضو وپاک وارد خط تیراندازی شد ، شاید معنای دقیق تر پاک بودن منظور پاک بودن دل هست ، دل معبدی است که باید هر روز خانه تکانی شود ، معبدی پاک ، پاک ازکینه و تفرت و خشم وحسادت و غرور و.... ، چون تمام اینها باعث تیرگی ذهن میشه و یک تیرانداز نمیتونه با روح و ذهن درگیرتیراندازی کنه .
تیراندازی رشته ایی هست که باید تمام حواست به کارخودت باشد انگارهیچ کس دراطرافت نیست فقط و فقط باید روی تنفست ، ذهنت ، عضلاتت ،روی انگشت ماشه چکانی ات تمرکزکنی وکوچکترین عدم تمرکزی به رکوردت گند میزند . درست مثل زندگی که باید حواست به کارخودت باشد و اگرخواسته باشی که ببینی دیگران چه میکنند ،کجامی روند و می آیند ، چه می گویند و مرتب درحال کنترل این و آن باشی ، زندگیت نابود میشود وتمام لحظات خوب زندگیت را با حسادت وغصه وکنترل دیگران، ازدست میدهی .
یه باری که ازرکوردگیریی برگشته بودم با یکی ازرقیبانم که ده سالی میشه که تو این رشته تقریبا همه ساله قهرمان ایران بوده ودختری بسیارآرام و متین هست کلی باهم حرف زدیم، لابه لای حرفها به این جا رسید که میگفت من تو این سالها تجربه دارم که غرور و حسادت پدر یک تیرانداز ودرمی آره ، سموم غرور وحسادت ذهن وبشدت درگیرمیکنه واجازه تمرکزنمیده . من به حرفاش کاملا ایمان داشتم چون کسی که تیراندازی کارکرده حتما این موارد و تجربه کرده . ترس ازاینکه نکند من نتوانم بهترازدیگران تیر بزنم ویا اینکه نکند دیگران بهترازمن بزنند باعث میشد که حتی دیگرنتوانی کارخودت رامثل قبل خوب انجام بدی .
توزندگیمون هم همینطوره اگر به داشته های خودمون توجه نداشته باشیم و مرتب درحسرت داشته های دیگران باشیم دیگه نمیتونیم شاد باشیم ومرتب فکرمیکنیم خداوند بزرگ درحق ما خدای نکرده ناحقی کرده وما مغموم شده ایم .
یکی ازاستادانم میگفت : غرورمثل هوا همیشه دراطراف ما می چرخد، غرور بسیارمرموز وحق بجانب وارد لایه های وجود مامیشود ،حتی وقتی که فکرمیکنیم دستی بخشنده داریم وقلبی متواضع و یا توسری خوردن وتوسری زدن هم میشود غرور ، خودبزرگ بینی و خود کم بینی هم میشود غرور ، غرور باترسی خودمحورانه قاطی میشود و وارد زندگی مامی شود درتمامی جنگ ها ، قهرها وغیبت ها بانقاب حق بجانبی به خودمون حق میدهیم اما میدانیم که یک جایی ازکارمان می لنگد و وقتی عذاب وجدان داریم غرور دارد روی ما کارمیکند
به غرور نباید با حق بجانبی ومعذرت خواهی نکردن غذا بدهیم باید آن را ازتاریکی به روشنی بیاوریم وآن راببینیم .غرور گاهی مارابه عرش می برد ودرعرش هم ازعذاب وجدان هلاک می شویم. غرور راباید بشناسیم وفقط ازخداوند بخواهیم که آن رابه تعادل برساند و به جای آن فروتنی را به ماهدیه دهد. ماانسانها بدون کمک خداوند بسیارضعیفیم و فقط خداوند میتواند تمام رذایل اخلاقی را ازمابگیرد وبه جای آن فضیلتها راجایگزین کند البته بشرط اینکه خودمان ازخود بخشنده اش بخواهیم .
الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكرِ اللَّهِ أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب
آنها كسانى هستند كه ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرامش مىگيرد، آگاه باشيد كه تنها با ياد خدا دلها آرامش پيدا مىكند
سلام، سال 1370 براثرتصادف دچار ضایعه نخاعی شدم سعی میکنم به لطف خداوندتجربیات این مدت زندگیم راباقلمی ساده بنویسم هم درددلی باشه هم تبادل نظری بادوستان قطع نخاع جهت گره گشایی مشکلات زندگیمان .