۲۱۹)_ توده منطقی
سلام
امشب توکلاس طراحی که توانجمنمون برگزارمیشه ، درحین خط خطی کردن یکی از خانم ها که ازبچه گی معلولیت جسمی حرکتی داره از داستان عاشقانه ازدواجش گفت ، بعدش یکی دیگه از خانم های که مادرشون ضایعه نخاعی هست وخودش سالمه از اینکه چقدر پسرعموش ودوست داشته و بخاطر مشکلات ژنتیک بهم نرسیدن گفت ، خلاصه اینقدر از عاشقانه هاگفتن که اخرش یکی از دختران کم سن و سال مجرد نطقش بازشد وباهیجان میگفت چه عالی ، چقدر خوبه ادم عاشق بشه ، بین این همه هیجان های ابراز شده من فقط سکوت کرده بودم و انگارنه انگار بودم و برام شدیدا مسخره بازی بود.
احتمالا باید برم دکتر، توده منطقی کله ام بدجوری داره رشد میکنه ....
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۶ ساعت 1:5 توسط بانو دیبا
|
سلام، سال 1370 براثرتصادف دچار ضایعه نخاعی شدم سعی میکنم به لطف خداوندتجربیات این مدت زندگیم راباقلمی ساده بنویسم هم درددلی باشه هم تبادل نظری بادوستان قطع نخاع جهت گره گشایی مشکلات زندگیمان .