سلام

یک هفته مونده بود به مهرماه سال 95 یکی ازپسرکان فامیلمون  که حدودا نوزده سالی داشت بخاطرسرعت وبی احتیاطی تو موتورسواری تصادف کرد و فوت کرد . خیلی حادثه وحشتناکی بود و همه فامیل برای مادرش دست به دعا برداشته بودن که خدا صبرش بده و بتونه این داغ سخت و تحمل کنه .

درسته که پلیس ها با گرفتن موتور، موتورسوارها و مرتب جریمه کردن،  نتونستن کلاه سر موتورسوارها بزارن و یا کاری کنن که سرعتشون وکم کنن و یا حداقل بین ماشین ها مارپیچ نرن  اما من خودم برای محافظت از اونا کاری کردم که فکرمیکنم از بگیر بگیر پلیس ها بیشتر اثرداره و یا حداقلش دل خودم آرومتره .

 هروقت موتورسواری می بینم مرتب آیه 64 سوره حضرت یوسف  را می خونم  . این آیه  درباره حضرت یعقوب هست موقعی که می خواست بنیامین را به دست پسرانش بسپاره  جهت محافظت ازبنیامین این آیه راخواندن    . فَاللَّهُ خَیرٌْ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِین (پس خدا بهترین نگهبان است، و اوست مهربانترین مهربانان).

قبل ازعیدی که حسابی خیابونا شلوغ بود و انگاری داشت دنیا تموم میشد ، داشتم تو بلواری رد میشدم که پسرک موتورسواری ازسمت راستم سبقت گرفت و اومد درست جلوی ماشینم  . طبق عادت شروع به خواندن ایه قران کردم . به خصوص موقعی که می بینم موتورسوار کلاه سرش نیست و تیشرت زپرتی تنش هست فکرمیکنم خدای نکرده اگر بخوره زمین بیشتر فاتحه اش خونده میشه و آیه را محکم ترو بلندتر می خونم که بیشتر اثرکنه .  

دیدم پشت موتور پسرک ،  درست بالای شماره پلاکش جمله ایی با خطی بسیارخوانا نوشته . نوشته بود <همه ازمرگ میترسن من فقط از راننده زن >  .خیلی خنده ام گرفته بود طوری می خندیدم،  اگر دوربین کنترل سرعت اون حوالی بود حتما جریمه ام میکرد و میگفت: ناقلا خانم ! تنها تنها داشتی به کی می خندیدی ؟ میدونم داشتی به ریش من می خندیدی .  با خودم  گفتم برم بزنم زیر دمش ،  پسرک نیم وجبی چطور تو سن شونزده ، هفده سالگی خشونت علیه زنان و شروع کرده . زنانی که برای محافظت از او مادرانه دعا میکنن .

 درسته گهگاهی  رانندگی زنان ایران و همه دنیا بخاطر نجابت زنها به راحتی  مورد انتقاد و سخره گرفته میشه اما برید آماربگیرید ببینید چنددرصد تصادفات جاده ایی ( توشهرو نمیگم چون میگن شما زنان باعث تصادف ما مردها میشید ) رانندهاش چه جنسیت شریفی داشتن ؟