243) - روز جهانی معلولین
سلام
دوباره رسیدیم به سوم دسامبر(دوازده آذر) روز جهانی معلولین . روزی که ازسوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به روزجهانی معلولین نامگذاری شد . درسال 1999 شعاری بامضمون امکان دسترسی برای همه درهزاره جدید برگزیده شد تا کیفیت زندگی اجتماعی ، پانصدمیلیون نفر معلول روحی مغزی ،جسمی وحسی که در هرکجای این دنیا هستند هرروز پیشرفت و ارتقا بخشیده شود.
برای من سوال هست که آیا این روز ازطرف سازمان ملل متحد برای این درنظرگرفته شده است که صداوسیما ، روزنامه ها ... فقط روز دوازده آذرچند ویلچری را جلوی دوربین ظاهرکنند وکلی به به و چه چه از موفقیت هایی که کسب کرده نشان دهند و او از همه مسیولینی که از او حمایت کرده اند تشکرکند ؟! و بعد از روز معلولین ،انگاری که تمام معلولین تا دوازده آذر سال بعد دود میشوند و به هوا میروند .
مزخرف تر ازتبریکاتی که به مناسبت این روز بعضی ها به معلولین می گویند نشستن بعضی ازمسیولین نهادها مثل ، شورای شهر ، استانداری ، بهزیستی ، خبرنگاران بعضی از شهرهای کشورمان ، روی ویلچر باعنوان حس کردن مصایب معلولین در شهر هست .
اگر سازمان ملل میدانست که قرارهست سروته اهداف بزرگ روزجهانی معلولین با نشستن مسیولین دلسوز ما روی ویلچر و یا خود را به خاک کشیدن از روی پله های اتوبوس واحد به نیت اینکه من دارم شما را درک میکنم ، تعریف شود به ریش پدرش میخندید که این روز را بنام روز جهانی معلولین نامگذاری کند .
مسیولین محترم درد ما نشستن شما روی ویلچر نیست . لازم نیست برای درک مصایب ویلچرنشینی حتماروی ویلچرنشست بلکه باعقل ودرکی که خداوند به بشر داده تمام این مصایب قابل درک وتامل میباشد.
درد ما ساختمانهای جدید التاسیس مناسب سازی نشده است که شما پایان کار آن را امضا میفرمایید .
درد ما زنان ومردان بی بضاعت خانه نشین ،معلول در روستاها وشهرهایی هست که تا لحظه مرگ فراموش شده اند .
درد ما حذف معلولین بااستعداد دررشته های ورزشی هست که به علت عدم تمکن مالی وعدم دسترسی به باشگاهها ، هیچوقت مدالی به گردن نخواهند انداخت.
درد ما این پله های لعنتی کتابخانه ها ، دانشگاهها ، ورزشگاهها ، مغازه ها ، رستوران ها ، استخرها ، پاساژها ، سازمانهای دولتی و یا غیردولتی هست.
درد ما هزینه های هنگفت درمانی وفیزیوتراپی هست .
درد ما عدم مناسب سازی وسایل نقلیه درون شهری وبرون شهری ، اعم از اتوبوس واحد ، قطار و مترو و بالا بودن قیمت بلیط هواپیماهاست .
درد ما گرانی وسایل توانبخشی و لوازم پزشکی ( ویلچر ، سوند ، پوشینه و...) هست.
درد ما بیکاری است .
دردما نشستن شما روی ویلچر ودرک مصایب مانیست دردما همین کارهای نمایشی شماست که ما را اتش میزند ...
ما طلبکارشما نیستیم ما فقط میخواهیم بخاطر جایگاه تان ، قانون جامع حمایت از معلولین را اجرا بفرمایید .لطفا صدای کمک ، تمنای دست و نگاه خیس کودکان معلول درکوره دهاتها را هم بشنوید ، بگیرید و ببینید . لطفا ما را با ویلچرمان ، عصای سفید و سمعک مان هر روز سال ببینید . درد ما زنده بودن بین کسانی است که دردشناس نیستند ...
سلام، سال 1370 براثرتصادف دچار ضایعه نخاعی شدم سعی میکنم به لطف خداوندتجربیات این مدت زندگیم راباقلمی ساده بنویسم هم درددلی باشه هم تبادل نظری بادوستان قطع نخاع جهت گره گشایی مشکلات زندگیمان .