53) - توفیق اجباری
حدودا چندسالي هست که ازکسرکاراستفاده ميکنم ( پست شماره 17 ) البته اين تسهيلات شامل معلولاني ميشه که قبل ازمعلوليت استخدام رسمي بودند واين کسرکارمن هرسال بايدازطرف اداره مرکزي اداره مون تائيدبشه . امسال هم درست قبل ازتعطیلی نيمه شعبان به من اطلاع دادند که بايدصبح شنبه ساعت ده تهران باشم ( اگر زمان مقررنميرسيدم ممکن بودچندماه ديگه طول بشه تاکميسيون پزشکي تشکيل بشه يا به کل ازحق استفاده ازکسرکار محروم ميشدم ) به هردفترهواپيمايي که زنگ زدم پروازراه نميداد والبته باآشنابازي يکي ازآشنايان دردفترهواپيمايي ايران اير تونستم براي پروازبه تهران بليط رزرو کنم . يکي ازتجربيات اين سفرم اين بود که فهميدم که فقط پروازايران اير ( هما ) تخفيف بليط نيمه بها براي معلولين داره وپرواز آسمان تخفيف نميده ، ويکي ديگه اينکه که پروازايران اير براي جابجايي معلولين ازماشينهاي بالابراستفاده ميکنه وپروازهاي ديگه خدمات ويژه معلولين ندارند.
صبح شنبه همراه برادرم به فرودگاه رفتم واونجا حتي بدون يکصدم ثانيه تاخير ،به طرف تهران هواپیما پروازکرد که خيلي جاي تعجب داشت .ازفرودگاه تهران باآژانس فرودگاه به محل کارم رسيدم ( البته زودتر ازساعت ده صبح وفکرکنم جزء نفرات اول بودم که زنبيلم راتوصف گذاشتم ) اونجا تويه اتاق چندوجبي( شایدصدوجبی
) حدودا صدنفري ازتمام شهرستانها براي تائيدمرخصيهاي بيش ازچندماه ، کارافتادگي ، کسرکار و... جمع شده بودن اصلا نميشد باويلچر براي خودمون ويراژبديم وبرووبيايي راه بندازيم اما من براي رسيدن به آبدارخونه وخوردن يه فنجان چاي داغ مجبورشدم چندنفري راباببخشيدببخشيد جمع وجورکنم البته اين شکم شلی من باعث شد که براي همه چاي بيارن
، يکجورايي همه خسته بودند يکيشون ميگفت مجبورشده شب قبلش به تهران بياد وکلي الافي کشيده يکي ديگه بايه چمدون تازه ازراه رسیده بود ( البته بامسئول اون قسمت صحبت کردم وخواهش کردم براي سالهاي بعدبه همکاران شهرستاني زودتر خبربدن که بتونن بليط رفت وبرگشت ومکان مناسبي رادرنظربگيرن که ملت سرگردون کوي وبرزن نشن ) بعدازچندساعت معطلي آقاي دکترکميسيون تشريف آوردندوهمون اول بايه گوشه چشمي کارمن را ، راه اندخت .![]()
بعدازاتمام کميسيون پزشکي بابت درخواستي که چندماه پيش به حسابداري کل فرستاده بودم وجوابي بدستم نرسيده بودبه يکي ديگه ازطبقات رفتم . بي انصافي نباشه باشلوغي کارشون براي پيداکردن نامه ام وقت گذاشتن وجايي که ارجاع شده بود وشماره نامه ام راپيداکردن وقرارشدبعدا باتلفن پيگيري کنم البته تقريباجواب نامه ام راشفاهي گرفتم که خيرغيرممکنه ،درخواستي که من نوشته بودم مربوط به ماده 137 قانون مالياتهاي مستقيم بودکه آيا بااستناد به اين بند مستخدمين معلول معاف ازماليات هستندياخير؟ وبااستناد به بعضي ازقوانين جامع حمايت ازمعلولين که دولت بعضي ازاماکن دولتي راموظف به تخفيف وتسهيلات نيم بها نموده آيا خوددولت نسبت به گرفتن ماليات مستخدمين معلول ( حداقل معلولين بالاي پنجاه درصد ) قديک ،يک ريالي تخفيف قائل شده ياخير؟ البته تاحالا که جوابي که به مادادند خيربوده .
ماده 137 قانون مالياتهاي مستقيم - (در مورد معلولان و بيماران خاص و صعب العلاج علاوه بر هزينه ها ي مذكور(هزينه هاي درماني و... )هزينه مراقبت و توانبخشي آنان نيز قابل كسر از درآمد مشمول ماليات معلول يا بيمار يا شخصي كه تكفل او را عهده دار است مي باشد)
بعدازتمام شدن کميسيون وبقيه کارام بخاطر نداشتن بليط برگشت به شهرم جهت گرفتن انتقام ازدفترهواپيمايي به علت نداشتن بليط برگشت براي همان روزي که اومدم وانتقام ازاداره مرکزي بابت اطلاع رساني دير ،باتمديد مرخصيم ( تلفني ) باخانواده خواهرم توفيق اجباري ديدن چالوس وجاده های سبزش نصيبمون شد ومجبورشديم توجنگلاي چالوس حسابي خوش بگذرونيم . ![]()
اونايي که دوست دارند مسافرتهاي زميني داشته باشن حتي مسافتهاي چندساعته ورزرو اتاق بازم حتما براي رفع معضل حالا چه کنم چه کنم ( مقوله ادرارو...) وقضيه کارازمحکم کاري عيب نميکنه چادرهاي مسافرتي به همراه داشته باشن وبراي خودشون وخانواده اشون سفري رويايي درست کنن . ![]()
درآخر برام سواله که چرا بايد پروازآسمان ( به اسم خصوصيه ) ازتخفيف نيمه بهابودن بليط هواپيمامعلولين خودداري کنه ؟ والانم که همه کشورداره خصوصي ميشه ودولت هم که داره همه چيزش وواگذاربخش خصوصي ميکنه پس اين قوانين ديگه کجا کاربرد داره يعني اين بند چهارقانون جامع حمايت معلولين هم بايدبراي بند رخت آويزون بمونه ؟؟
ماده چهار) قانون جامع حمايت ازمعلولين (معلولان میتوانند در استفاده از امکانات ورزشي، تفریحی، فرهنگی و وسایل حمل و نقل دولتي (مترو، هواپیما، قطار) از تسهیلات نیم بها بهرهمند گردند..
نکته : ازشهرداري استان مازندران تشکرميکنم که باجديت قابل تحسین نسبت به بستن تمام راهها به کناردريا وگذاشتن مامورين جهت دريافت وجه الورودي اجازه نميده هيچ مسافري مفتی حتی چشمش به دريا بيافته وبازبان بي زباني فرمودن : اي ملت مگه دريا دختربي صاحبه (يعني ما صاحب دريائيم ) که همه مفتي مفتی ميخواهيد بريد کنارش .
سلام، سال 1370 براثرتصادف دچار ضایعه نخاعی شدم سعی میکنم به لطف خداوندتجربیات این مدت زندگیم راباقلمی ساده بنویسم هم درددلی باشه هم تبادل نظری بادوستان قطع نخاع جهت گره گشایی مشکلات زندگیمان .